آرام وارد شوید
از همه جا و همه کس
| ||
|
اگه هر روز آدما مثل هم بود.... از صبح تا شب تکرار تکرار تکرار اونوقت همین خود تو ببخشید خود شما غر نمی زدی خسته شدم مردم از این همه تکرار ... حالا چرا از مشکلات می نالی آی دادام وای چی شدم چی نشدم ... بیچاره !!!خدا اینارو بهت میده : که هر روزت مثل هم نباشه دق نکنی ... حالا بازم بنال و غر بزن ...
جعفر آقا کارگر شهرداری محلتون می میره میگی مرد خوبی بود بریم تشییع جنازش ثواب داره وای چه جمعیتی اومدند مگه این جعفر آقا کی بود .... خداییش اگه من و تو هم بمیریم ، همچه جمعیتی میان از رو زمین جمعمون کنند رو زمین نمونیم ... خدایا ...
تو زندگی لحظه هایی هست که می خوای هیچ کس نباشه ... هیچ کس .. حتی خودت
دلت گریه می خواد گریه می کنی ولی ....... آروم نمی شی دلت چی می خواد !!!
اون وقته که حتی حرف های خودت و دلت رو هم نمی فهمی و نمی فهمی برای چی نمی فهمی ...
تقصیرما نیست که ما حرف دلمونو نمی فهمیم
ما روی زمینی زندگی می کنیم که هرروز خودشو دور میزنه!!!
شما چطور خودت خودتو دور نمی زنی؟؟؟ واقعا .......
در بیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم کرد: آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم هست...
روزهایی كه گناه میكردیم نمیدانستیم داریم چه گره كوری به آرزوهایمان میزنیم !!
دوست عزیز! کلاس، داشتنیه... گذاشتنی نیست!
تو کل دنیا مردم یاهو و گوگل رو واسه سرچ مطالب استفاده می کنن ایرانیام واسه اینکه ببینن اینترنتشون وصله یا نه!!!
اگه دیدی طرف مقابلت باهات راه نمیاد شک نکن خسته است... چون داره با یکی دیگه چهار نعل می تازه
ممکنه هر آدمی اشتباه کنه... ولی بعضی اشتباهات نمی تونه از هر آدمی سر بزنه
اینایی که تا در میزنن درو باز میکنن، هدفشون از در زدن چیه واقعا؟؟
گاهی یک دوست کاری می کند که دلت بدجور برای دشمنت تنگ می شود...
چیزی لذت بخش تر از زدن بچه تخس و اعصاب خردکرن مهمون، دور از چش ننه باباش نیست
کار خوبتو هیشکی یادش نمی مونه اما کافیه یه اشتباه کنی تا یه عمر بهت میگن تو همون آدمی هستی که اون روز...
معمولا آدم ها رو... بقیه رو تو ادامه مطلب بخون
ادامه مطلب
خدایا نمی گویم که دستم را بگیر عمریست گرفته ای رهایم نکن . . .
پائولوکوئلیو: تولد دوباره من زمانی شروع شد که در پانزده سالگی تصمیم به خود کشی گرفتم .بدین ترتیب وارد آزمایشگاه شیمی مدرسه شدم، رنگش را نگاه کردم و مزه ی احتمالی اش را در زیر زبان ذهنم مزه مزه کردم .سپس آن را بو کردم ، در این لحظه ناگهان جرقه ای از آینده در ذهنم در خشید و سوزش آن را در گلویم احساس کردم و توانستم سوراخ ایجاد شده در درون معده ام را ببینم ، احساس آسیب آن زهر چنان حقیقی بود که گویی به راستی آن را نوشیده بودم . سپس ، مطمئن شدم که هنوز این کار را نکرده ام . در طول چند لحظه ای که آن لیوان را در دست گرفته بودم و امکان حضور مرگ را می چشیدم با خود فکر کردم ؛ اگر شجاعت کشتن خودم را دارم ، پس شجاعت ادامه دادن زندگی ام را خواهم داشت ! من می توانم.
شیطان از جنس جن است واز آتش خلق شده است. وقبل از اینکه از بهشت شود خدا را بسیار عبادت میکرد.حضرت علی (ع) فرمودند: شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کرد و فقط یک نماز دو رکعتی او چهار هزار سال طول کشید. وقتی خدا انسان را از خاک آفرید ودرآن روح دمید به تمام ملائکه دستور داد که بر آدم سجده کنند وهمه سجده کردند به غیر از ابلیس.شیطان به خدا گفت : من هفتاد هزار سال تو را عبادت کرده ام وخودت فرموده ای که هرکس مرا عبادت کند عبادتش بی نتیجه نمی گذارم وعوضش را به او می دهم. خدا فرمود : هرچه بخواهی در دنیا به تو عطاء می کنم. شیطان گفت : اول اینکه اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم. خداوند فرمود : تا روز معلومی تو را مهلت می دهم . دوم اینکه در مقابل هریک از فرزندان آدم 2 فرزند به ما عطا کنی که برای هریک از اولاد آدم دو فرزند را مسلط کنم تا آنها را به گمرا هی بکشانند. خدا باز هم قبول کرد . سوم اینکه از تو می خواهم مرا در بدن اولاد آدم همچون خون در جریان دهی که از هر جای بدن او بتوانم او را به معصیت بکشانم . چهارم اینکه می خواهم اولاد آدم ما را نبیند ولی ما انها را ببینیم. پنجم اینکه از تو می خواهم به من قدرتی دهی که به هرشکلی که می خواهم در آیم و هرکجا که می خواهم بروم. ششم میخواهم تا دم مرگ پیش اولاد آدم باشم ( یعنی حتی وقتی حضرت ملک الموت برای قبض روح به سراغ آدم می آید شیطان هم حاضر می شود وانسان را وسوسه می کند.) ، امام محمد باقر(ع) فرمود: هنگامی که انسان درحال جان کندن است خیلی تشنه می شود و ............. ادامه مطلب
ادامه مطلب
خداوند به جبرئیل فرمود:”به کهکشان برو و مشتی خاک بر گیر و بیا؛میخواهم آدم رابیافرینم.”جبرئیل رفت و همه کهکشان را گشت؛اما خاکی پیدا نکرد.هیچ کس به او خاک نداد.نه ناهید که عروس آسمان بود و نه بهرام؛جنگاور چرخ؛ نه عطارد که منشی افلاک بود و نه مشتری. نه کرسی فلکی.و نه کیوان مرزبان دیر هفتمین.هیچ یک به جبرئیل کمک نکردند.جبرئیل دست خالی و شرمنده نزد خدا برگشت.خدا گفت:”به زمین برو که در این کهکشان او از همه بخشنده تر است.”
جبرئیل نزد زمین آمد .زمین بقیه ادامه مطلب .... اگه جالب بود نظر یادت نره
ادامه مطلب به سراغ من اگر میآئید … بیائید، ولی دیگه برا شام نمونین تو رو خدا خرج گرونه! ..................... از مهمترین مزیتهای زندگی در کانون گرم خانواده نسبت به زندگی مجردی تقسیم پشه ها بین اعضای خانواده است! ..................... بچه داییم به دنیا اومده .. همه خوشحال و اینا .. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟… پـَـ نه پـَـ میخایم همین جوری ولش کنیم اسمش بشه:… نیو فولدر!!! .................... قبلا اگه به يه دختر ميگفتي سلام ميگفت كوفت زهرمار الان تا ميگي سلام ميگه اسم بچه مونو چي بذاريم جيگر! بقیه ادامه مطلب ....... ادامه مطلب خداوندا، نگاهم کن. نگاه سبزت را دوست می دارم. با تمام وجودت صدایم کن. به سوی خود فرایم خوان و آن گاه که در ظلمت فرو رفته ام دستانم را با دستان پر مهرت، با دستان گرم و سبزت بگیر و نجاتم ده. با تمام کوچکی دلم دوستت دارم ای معبود من...
صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 15 صفحه بعد
لينك باكس ها
| |
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |