آرام وارد شوید
از همه جا و همه کس
| ||
|
، شوهر خالهمان دو تا گوسفند آورد که ما با آنها خیلی بازی کردیم ولی بعدش شوهر خالهمان همان وسط سرشان را برید! ما اولش خیلی ترسیدیم ولی بابایمان گفت چند تا عروسی برویم عادت میکنیم، البته گوسفندها هم چیزی نگفتند و گذاشتند شوهر خالهمان سرشان را ببرد، حتما دردشان نیامد. ما نفهمیدیم چطور دردشان نیامده چون یکبار در کامپیوتر داداشمان یک فیلم دیدیم که دوتا آقا که هی میگفتند الله اکبر سر یک آقا رو که نمیگفت الله اکبر بریدند و اون آقاهه خیلی دردش اومد. و ما تصمیم گرفتیم که همیشه بگیم الله اکبر که یک وقت کسی سر ما را نبرد.
ما نتیجه میگیریم که خیلی خوب شد که ما در ایران به دنیا آمدیم تا بتونیم هر روز از اسم حیوانات که نعمت خداوند هستند استفاده کنیم و آنها را در تلوزیون ببینیم
برگرفته از وبلاگ زیباترین شعرهای عاشقانه نظرات شما عزیزان: سلام . . . خیلی بامزه بود لينك باكس ها
| |
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |